وبسایت اطلاع رسانی فارسی زبانان استرالیا | Voice Of Australia

| سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ | Tuesday 19 March 2024
» اجتماعی » با کودکانمان به زبان انگلیسی صحبت کنیم یا زبان مادری؟

تاریخ انتشار : 1397/05/05 - 14:17

با کودکانمان به زبان انگلیسی صحبت کنیم یا زبان مادری؟

صدای استرالیا – آیدین جواهریان در مطلبی در وبلاگ خود با عنوان "انگلیسی ممنوع!" نوشت: پدیده خروج ایرانیان از ایران همچنان به قوت خویش باقی است.

با کودکانمان به زبان انگلیسی صحبت کنیم یا زبان مادری؟

صدای استرالیا – آیدین جواهریان در مطلبی در وبلاگ خود با عنوان “انگلیسی ممنوع!” نوشت: پدیده خروج ایرانیان از ایران در آستانه چهل سالگی انقلاب سال پنجاه هفت همچنان به قوت خویش باقی است و تقریبا بطور متناوب ایرانیان به دلایل مختلفی از جمله اقتصادی،سیاسی و فرهنگی، همچنان و بطور روزمره مهاجرت میکنند. مهاجرت به هر دلیلی که باشد، تلاشی است مضاعف برای داشتن زندگی و آینده ای بهتر. در این فرایند بسیاری از ایرانیان نیز مانند سایر مهاجرین سعی در انتقال فرهنگ بومی خویش به نسل دوم، یعنی فرزندان خود، دارند. وقتی صحبت از نسل دوم مهاجرین میشود منظور فرزندانی هستند که یا در کشور مقصد بدنیا آمده و یا در آنجا رشد و نمو داشته اند. اما اینکه چقدر پدر و مادر میتوانند فرهنگ خود را به کودک انتقال دهند و اینکه آیا اساسا این عمل درستی است یا خیر ابدا هدف این نوشتار نیست. اما آنچه قطعی و معلوم است، پدر و مادر دست کم در یک مورد باید بسیار با دقت عمل کنند و آن هم لزوم فارسی صحبت کردن با فرزندان و پرهیز از هرگونه تکلم به زبان انگلیسی یا زبان کشور مقصد است. این امر نه از بابت حفظ فرهنگ ایرانی یا اسلامی و نه از بابت انتقال آن به فرزندان مهم نیست. بلکه علل برجسته دیگری برای این امر وجود داشته و دارد که سعی می شود به اختصار به آنها پرداخته شود

نخست اینکه معمولا مهاجرین پناهنده، جویندگان کار، دانشجویان و یا سرمایه گذار ها عموما در زمان مهاجرت دست کم بین بیست و پنج سال تا چهل سال از سنشان میگذرد که بیشتر این زمان را در ایران گذرانده و به زبان فارسی صحبت کرده اند. همین امر باعث وجود ضعفهای بسیاری در بحث زبان میشود. چرا که میدانیم آموختن زبان جدید در سنین بالا همواره همراه با مشکلات خاص خود هست. ضعف در دستور زبان و مشکل لهجه بعلاوه مشکل ترجمه مو به موی مفاهیم و عبارات از زبان فارسی به زبان کشور مقصد غالبا وجود دارد بطوری که غیر از معدودی استثنا بقیه مهاجرین تا انتهای عمر مهاجرت خویش درگیر بحث زبان خواهند بود. در این میان اصرار بر آموزش زبان کشور مقصد توسط والدین میتواند منجر به یادگیری غلط لهجه و به طریق اولا یادگیری پر مسئله و اشتباه زبان کشور مقصد توسط کودکان شود

همچنین عدم یادگیری زبان فارسی باعث قطع ارتباط کودک امروز و جوان فردای نسل دوم با خانواده کلان، بستگان و یا احیانا آشنایان خانوادگی او در ایران خواهد شد. تصور کنید کودکی را که دارای خاله،دایی،عمو، عمه، مادر بزرگ یا پدر بزرگ هست اما با وجود این توان بالقوه هیچ توان بالفعلی در ایجاد ارتباط با آنها ندارد. چرا که اساسا ابزار ارتباطی در دسترس او نیست. در نتیجه احتمالا هیچ ارتباطی با آنها و یا فرزندانشان در طول عمر خود نخواهد داشت و این امر خود باعث آسیب، بالاخص در سنین بالا خواهد بود. آن هم در در دنیای تنهای امروز که کشور ها (انگلستان) به صرافت تاسیس وزارت تنهایی افتاده اند.

اتفاق دیگری در سنین نوجوانی و احیانا جوانی برای نسل دوم مهاجرین رخ خواهد داد که من آن را قطع ارتباط عمیق با والدین نامیده ام. تصور کنید پدر و مادری را که بعد از بیست سال از اقامتشان در کشور مقصد میگذرد. طبیعتا سطح اشراف ایشان به زبان محلی بسیار خوب و قابل توجه هست اما واقعا در مواجه با بحثهای عمیق چقدر توانایی رسانیدن منظور خویش را دارند ؟ بحثهایی بر سر مفاهیم فلسفی، ادبی، روانشناسی، تاریخی و … چقدر با نوجوان یا جوان خویش میتوانند ارتباط عمیق کلامی و غیر روزمره بر سر این مفاهیم داشته باشند؟ احتمالا در یک قضاوت منصفانه جواب این پرسش نمیتواند خیلی امیدوار کننده باشد. نتیجه ای که رخ میدهد اسفبار هست. جوان نسل دوم به کل از والدین خویش تصوری خواهد داشت که امکان دارد با واقعیت شخصیت آن والدین انطباق نداشته باشد. احتمالا او والدین خود را افرادی کم مطالعه میبیند که جز در مسائل بیسیک و اولیه زندگی و روزمرگی ناشی از آن و یا احتمالا جز در شغل خود در هیچ موضوع دیگری صاحب مطالعه و نظر نیستند.

آخرین آسیب عدم دانستن زبان فارسی توسط یک مهاجر نسل دوم میتواند عمومیت نداشته و مربوط به آینده ای دور تر باشد. شخصی که دارای تابعیت دوم کشوری مثل ایران هست همیشه فرصت و امکان مسافرت، زندگی، کار، تجارت، سرمایه گذاری و … با ایران را داراست اما اگر زبان فارسی نداند در بهترین حالت تبدیل به توریستی نام آشنا، خواهد شد. و تمام فرصتهای خویش را در ایران از دست خواهد داد. شاید فکر کنید چه فرصتی اصلا ممکن هست در ایران امروز وجود داشته باشد؟ اما کسی نمیداند مثلا در بیست یا پنجاه سال بعد شرایط کشور ایران چگونه خواهد بود. بنظر میرسد تخمین شرایط سیاسی و اقتصادی ایران در آینده دور بسیار دشوار و یا حتی غیر ممکن باشد

مهمترین مسئله در درجه نخست باور ذهنی و درک والدین نسبت به قدرت فراگیری کودکشان درمهاجرت است. او بطور قطع در فرایند تحصیل و اجتماعی شدن در کشور مقصد زبان آن کشور را بصورت کامل و با لهجه اصیل، یاد خواهد گرفت. پس بهتر هست والدین بیشتر نگران زبان فارسی او باشند تا زبان کشور مقصد.
متخصین و روانشناسان حوزه کودک بر تعیین محدوده جغرافیایی برای فارسی صحبت کردن تاکید دارند. قوانینی مثل اینکه بعد از ورود به خانه و گذشتن از درب ورودی الزاما باید فارسی صحبت کرد و یا دیدن انیمیشن فارسی، در همین راستا هستند و میتواند جدا مفید باشد.

عملکرد هرکودک در فرآیند یادگیری دو زبان به طور هم زمان متفاوت است. در حالی که بعضی کودکان به راحتی هر دو زبان را کامل می آموزند، بعضی دیگر در هر دو زبان با مشکلاتی مواجه می شوند. این در حالی است که تسلط کامل کودک بر هر دو زبان گاهی سالهای سال به طول انجامد و یا حتی در مقاطعی از کودکی تسلط زبان بر هر یک و یا هر دو زبان هرگز رخ نمیدهد

در مجموع بنظر میرسد پرورش کودکان دو یا چند زبانه راه دراز و پر فراز و نشیبی باشد و عوامل بیرونی و درونی بسیاری در پیشرفت زبانی کودک دخیل هستند. به علاوه فرآیند یادگیری زبان های مختلف به صورت هم زمان با قواعد متفاوت تری نسبت به یادگیری یک زبان اتفاق می افتد در نتیجه سطح توقع والدین نمیتواند خیلی بالا باشد و لازم است در این راه دراز با واقعیت موجود کنار آمده و صبر و شکیبایی بسیاری از خود نشان دهند.

آیدین جواهریان


برچسب ها : , , , , ,
دسته بندی : اجتماعی , اخبار , اسلایدر , دانستنی های استرالیا , مهاجرت
ارسال دیدگاه