وبسایت اطلاع رسانی فارسی زبانان استرالیا | Voice Of Australia

| شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ | Saturday 20 April 2024
» اجتماعی » مهاجرت و سکوت تحمیلی

تاریخ انتشار : 1398/09/15 - 14:28

مهاجرت و سکوت تحمیلی

یادداشتی از آیدین جواهریان صدای استرالیا – همیشه در کوران حوادث سیاسی سالهای اخیر نظیر دی ماه نود و شش […]

مهاجرت و سکوت تحمیلی

یادداشتی از آیدین جواهریان

صدای استرالیا – همیشه در کوران حوادث سیاسی سالهای اخیر نظیر دی ماه نود و شش و یا حوادث پاییز سال نود و هشت، یک دیوار ضخیم از سو تفاهم در بین ایرانیان مقیم خارج و ایرانیان مقیم داخل بوجود آمده است. بسیاری از عزیزان داخل ایران اعتقاد دارند وقتی یک مهاجر از ایران رفت دیگر خیلی نمیتواند درباره ایران اظهار نظر کند! او باید برود و در جامعه مقصد خود را حل کند. یاد ایران هم اگر افتاد، به یاد بدبختی مردم داخل ایران بیفتد و نهایتا در یک کلام با عام جامعه همدردی کند. ولاغیر !

اما اگر کسی نتوانست و یا نخواست این کار را بکند چه ؟ اگر درباره سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران، اظهار نظر مستقل و بعضا خلاف جریان آب داشت چه؟ اینجا دقیقا همان نقطه ای است که مشکلات و سو تفاهم‌ها بوجود می‌آیند!

مهاجران جلای وطن کرده بر اساس باور اکثریت بزرگی از مردم داخل، احتمالا تا مادامی که خارج از ایران زندگی میکنند خیلی ایرانی نیستند چون از مشکلات داخل بیخبر بوده و خود در ساحل امن و راحت مشغول تفریح و خوشگذرانی هستند!
مثلا اگر در انتخابات به کاندیدای مشخصی رای دادند و برای رای دادن به او تبلیغ کردند، اینطور تعبیر میشود که این گروه در حال پیچیدن نسخه برای ایرانیان داخل هستند. حال آنکه اگر همین افراد عینا عمل مشابهی در داخل ایران انجام میدادند ابدا این بحث نسخه پیچی محلی از اعراب نداشت!
اگر یکی از همین ایرانیان جلای وطن کرده در اتفاقات و حوادث سیاسی نظیر اعتراضات اخیر، نظری متفاوت از اکثریت داخل داشت، مجددا تبدیل میشود به مرفه بی‌دردی که مشغول نسخه پیچی است.

در یک کلام به او خیلی حق تحلیل شرایط داده نمیشود چون از او توقع می رود بیشتر در کنسرت خواننده‌های لس آنجلسی مشغول قر دادن با ریتم شش و هشت باشد!

اما ریشه های این تصور یا به بیان بهتر ریشه های این توقع از کجاست؟ چرا ایرانی مقیم داخل هیچ حقی از ایرانیت برای ده درصد هموطنان خود در خارج قائل نیست؟ چرا او را پیرامون مسائل ایران مدام دعوت به سکوت میکند؟
به نظر راقم این سطور خواه یا ناخواه بخش بزرگی از تصور ذهنی ایرانیان داخل از خارج نشینان برمیگردد به تصویری که از بیست سال قبل شبکه های فارسی زبان لس آنجلسی در ذهنیت مردم داخل ایران بوجود آوردند. از شبکه های بشکن و بالا انداز گرفته تا بقایای متفرق اپوزیسیون لندن و لس آنجلس نشین. این تصویر با آمدن شبکه من و تو و برنامه بفرمایید شام به نقطه عطف خود رسید.

ایرانیانی بدور از مسائل اساسی، سطحی، مبتذل و سرگرم امور خود که هیچ دغدغه ای جز غذا پختن و نوشیدن الکل ندارند!

اما ایرانیان داخل نمیدانند که افراد شرکت کننده در این برنامه کاملا بر اساس استاندارهای نانوشته شبکه من و تو انتخاب میشوند و احتمالا نماینده خوبی برای کلیت جامعه آماری ایرانیان برون مرز نیستند.

تا اینجا میدانیم که تصویر خارج نشینان در داخل از ایران تصویری نیمه مخدوش است. اساسا بسیاری از مردم داخل تمام ایرانی های خارج نشین را فارغ از اینکه مقیم کدام قاره یا کدام شهر و کشور باشند، در یک دسته قرار میدهند. گویا یکی از اهداف برنامه بفرمایید شام هم دقیقا همین بود که ایرانیان اقصی نقاط دنیا را یک دست و استاندارد شده نشان دهد. اما چطور میشود تا این اندازه از دریچه تلویزیون قلب حقیقت کرد؟ براستی چطور میتوان آنقدر برنامه های یکسویه از جامعه ایرانی خارج ساخت و برای ایران پخش کرد؟

همه میدانیم به علت بی ارزش شدن پاسپورت ایرانی و گرانی هزینه اقامت و ایاب و اذهاب، عملا امکان بازدید ایرانی ها از بسیاری از کشورهای تراز اول جهان منتفی شده از این رو اکثر ایرانیان داخل برای درک و فهم جهان غرب راهی جز دریچه تلوزیون ندارند. همچنین ضعف عمومی در دانستن زبان انگلیسی ایرانیان را به سمت هرچه بیشتر دیدن شبکه های فارسی زبان آن طرف آبی سوق داده و در نهایت منجر به نوعی تصور کاملا فانتزی از جهان غرب شده که شبکه های فارسی زبان ارائه میکنند. معجونی از رفاه و آزادی و خوشبختی بی حد و حصر به همراه الکل و دانسینگ!

از این رو ایرانیان داخل فاصله زیادی بین خود و ایرانی های خارج تصور میکنند و فکر میکنند چطور ممکن است کسی این همه خوشبختی را یکجا داشته باشد اما همچنان به بدبختی ما فکر کند؟ آنها دقیقا به تو میگویند بدبختیهای ما، دارایی ماست و تو در آن شریک نیستی !

اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان خارج از ایران به علت زندگی در جوامع کاپیتالیستی، پول درآوردن را اصلی ترین هدف زندگی قرار داده اند. بعلاوه پولی که به دلار کسب شود طبیعتا در مقایسه با درآمد ایرانیان داخل عدد بزرگی خواهد بود.
ایرانی داخل ایران به خود حق میدهد سوال کند، شما که اینقدر پول دارید دیگر چه مشکلی دارید؟ چرا وانمود میکنید فقر را میفهمید وقتی درکی از شرایط داخل ندارید! اما عزیزان توجه نمیکنند بر خلاف تصویر منتشر شده از شبکه های آن طرف آبی،

همه ایرانیان خارج پولدار و مرفه نیستند و بعضا با مشکلاتی دست به گریبانند که حتی درک آن هم ممکن است برای مردم داخل بسیار مشکل و یا بعضا غیر ممکن باشد!

در فرهنگ عمومی این روزهای ایران کسی که به هر دلیل جلای وطن کند را یک ایرانی نیم بند و یا نصفه نیمه میدانند که احتمالا شجاعت روبرو شدن با مشکلات زندگی در ایران را دارا نبوده! اما همزمان او را بخاطر موفقیت حاصل شده در خصوص مهاجرت، ستایش میکنند. نجات یافتن از برزخ سیاه و سفید ایران و زندگی در بهشت رنگارنگ غرب دستاورد کمی نیست!
بعلاوه باور عمومی بر این است که وی ابدا از جنس مشکلات زندگی در ایران اطلاعات دقیق و کافی ندارد. در نتیجه احتمالا برای او خیلی حقوق شهروندی قائل نیستند! حال آنکه رسما و قانونا فردی که شناسنامه و پاسپورت ایرانی دارد فارغ از اینکه ساکن کجا باشد، از تمام حقوق رسمی شهروندی آن کشور برخوردار است و این حق را احتمالا حکومت هم بسختی میتواند از شهروندان خود بگیرد چه برسد به خود شهروندان! این بدان معنی است که حکومت ایران حقوق ایرانیان خارج را بیشتر از مردم داخل ایران رعایت میکند و در این مورد خاص حکومت از مردم جلوتر است.

اما باید پذیرفت که مهاجر نسل اولی با سالها تجربه زندگی در ایران احتمالا به اندازه کافی با جنس مشکلات ایران آشناست گو اینکه ممکن است در طول سالهای اخیر مشکلات تشدید شده باشند یا بر کمیت آنها افزوده شده باشد اما کیفیت مشکلات همان است که در چهل سال اخیر بود. اما آیا عزیزان داخل هم با مشکلات مهاجرت که گاها تا آخر عمر به انواع مختلفی با مهاجر است، آشنا هستند؟

گفتمان مسلط رسانه ای سالهای اخیر در شبکه های اجتماعی نظیر تلگرام و اینستاگرام، حاکی از نوعی نق زدن یا غرغر سیستماتیک و انتقاد مستمر از شرایط موجود سیاسی و اقتصادی کشور است که بحق زندگی را بکام مردم ایران تلخ کرده است. حال اگر در این میان و بر حسب اتفاق کسی از خارج از ایران با این جریان غر زدن سیستاماتیک نخواست همراه شود چه ؟ باید او را تکفیر کرد ؟ اساسا این نوع مواجه با مشکلات و این حجم از ناراحت بودن و ناراحت کردن و کاشتن بذر یاس و ناامیدی در دل مردم، چقدر میتواند در این شرایط مفید باشد ؟

جواب کوتاه است این فرد ذاتا محق نیست درباره ایران اظهار نظر کند!

 وبلاگ آیدین جواهریان

یادداشت های پیشین آیدین جواهریان:

مهاجران خوشبخت

مهاجرت هدف یا وسیله

با کودکانمان به زبان انگلیسی صحبت کنیم یا زبان مادری؟

 


برچسب ها :
دسته بندی : اجتماعی , اخبار , اسلایدر
دیدگاه کاربران کل نظرات :1
  • Mohammad

    تاریخ : ۱۷ - آذر - ۱۳۹۸

    عدم درک کامل افراد خارج ایران، از آنچه اکنون در ایران میگذره کاملا طبیعی و بدیهی است. همانگونه که خود نویسنده هم به عدم درک مشکلات مهاجرت از سوی ایرانیان داخل کشور اشاره کرده است.
    احتمالا نویسنده محترم بازخورد تندی در خصوص اظهارنظر متفاوت خود از سوی هموطنان داخل کشور دریافت کرده است همانگونه که من هم به چنین وضعی گرفتار شدم.
    جدای از آنکه با جریان آب همراه باشی یانه، هرگونه اظهار نظر ایرانیان خارج نشین، به عناوین مختلف، سبک و ناپخته تحلیل می‌شود چون گفته می‌شود که از واقعیات درون ایران، از زندگی و شرایط داخل ایران بی خبرند.
    قسمت اخر، واقعیتی است که نمی‌شود آن را تغییر داد دوست عزیز
    عدم زندگی در مساوی است با عدم درک کامل شرایط زندگی در ایران
    اما این مساله به هیچ عنوان نه باید و نه می‌تواند جلوی اظهارنظر من و شما را درباره ایران و آینده آن بگیرد.
    آنچه این وسط کنگره کننده است، به قول نویسنده، تحلیل شرایط داخلی ایران و نسخه پیچیدن برای آن بر اساس تحلیل ها و اخبار شبکه هایی چون من وتو، ایران اینترنشنال و افرادی چون نوری زاد و روح الله زم است.


    پاسخ

ارسال دیدگاه