وبسایت اطلاع رسانی فارسی زبانان استرالیا | Voice Of Australia

| پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ | Thursday 28 March 2024
» اجتماعی » ذوب شدگی فرهنگی ناشی از مهاجرت

تاریخ انتشار : 1398/12/26 - 15:22

ذوب شدگی فرهنگی ناشی از مهاجرت

صدای استرالیا – آیدین جواهریان در مطلبی در وبلاگ خود با عنوان "ذوب شدگی فرهنگی ناشی از مهاجرت" نوشت:


صدای استرالیا – آیدین جواهریان در مطلبی در وبلاگ خود با عنوان “ذوب شدگی فرهنگی ناشی از مهاجرت” نوشت:

در عصر استعمار کهن استحاله فرهنگی یکی از مهمترین روشها برای پیشبرد اهداف راهبردی کشورهای استعمارگر در مستعمره های خود بود. چهره های خشن استعمارگرانی چون اسپانیا، پرتقال رفته رفته جای خود را به چهرهای متبسم استعمارگران انگلیسی داد که با نفوذ فرهنگی در جوامع سنتی دنیای قرن هفدهم و هجدهم سعی میکرند جای پای خود را مستحکم سازند. انگلیسی ها و فرانسوی ها دریافته بودند که اگر بتوان طبقه ای از نخبگان جامعه را جذب کرد و عنصر فرهنگ را در آنها ضعیف یا بنوعی منحرف و وابسته کرد، میتوان نفوذ فرهنگی خود را در جامعه بسط و گسترش داد و آنقدر این روند را ادامه داد و تکرار کرد که در طول چند نسل ارتشی از وابستگان فرهنگی در جوامع استثماری پدید آید!

تاسیس لژهای فراماسونری، انجمن های فرهنگی نظیر لژ بیداری ایرانیان، انجمن آدمیت و انجن ترقی در قرن نوزدهم و تبلیغ آموزه‌هایی چون لیبرالیسم و اومانیسم در طبقه الیت جامعه و به بهانه مبارزه با خرافات و تجدد گرایی، از جمله این فعالیتها بود. بعدها امیرکبیر دانشجویان را برای تحصیل به اروپا فرستاد و پذیرش دانشجوی ایرانی در بسیاری از دانشگاههای اروپا باب شد. بازگشت این فارغ التحصیلان از فرنگ، توانست روند مذکور را تسریع و لژهای وابسته فرهنگی را بزرگتر و با نفوذ تر کند. در اواخر قاجاریه استخدام این فارغ التحصیلان از فرنگ برگشته در دستگاههای کشوری که بعضا مستقیم یا غیر مستقیم توسط افراد خارجی اداره میشد نیز بر نفوذ ایشان افزود.

بعد ها اما در دوران پهلوی اول و دوم با بالاگرفتن تب کمونیسم و چپ گرایی در جهان، جامعه ایران شاهد نوعی دیگر از استحاله فرهنگی بود که بعضا کاملا مخالف اندیشه های غرب گرایانه دوران قاجاریه بود و اینبار جامعه دچار نوعی شرق زدگی شلخته و ناهنجار شد. به بیان بهتر اندیشه های روشنفکران قاجاری نظیر میرزا مکلم خان و آخوندزاده که سراسر در تجلیل از غرب و نقد فرهنگ و سنن ایران بود رفته رفته جای خود را به اندیشه های بولشویکی و مرام اشتراکی افرادی مثل دکتر تقی ارانی داد.

امروزه اما با نوع دیگری از استحاله فرهنگی مواجه هستیم که گرچه از قدیم وجود داشته و بعد از انقلاب سفید شاه بسیار تقویت شده است اما کمتر به نقش آن در جامعه پرداخته شده است. این نوع از تغییر فرهنگ که اتفاقا مخصوص ملیتی خاصی هم نیست، پدیده ای فراگیر است که ارتباط مستقیمی با مسئله مهاجرت دارد. این مهاجرت میتواند از محیطهای روستایی و شهرستانهای کوچک به مرکز استان یا به پایتخت باشد و یا به طریق اولا از شهرهای کوچک و بزرگ به خارج از مرزهای کشور.

بر طبق آمار حدود ده درصد از ایرانیان در خارج از مرزهای ایران زندگی میکنند و عمده ایشان در کشورهای غربی ساکن هستند. برای یک تازه مهاجر، شوک فرهنگی ناشی از زیست در یک محیط جدید یک چالش جدی محسوب میشود.

احساس سردرگمی، شک و اضطراب ناشی از حضور در مکانی که فرهنگ مردمان آن متفاوت‌تر از فرهنگی است که ما به آن عادت داریم، بخودی خود استرس زا است و مواجه شدن با آن نیاز به اعتماد بنفس و شجاعت دارد. در این میان گاهی راهکارهای تجربی مهاجرین قدیمی میتواند مفید باشد اما نه همیشه !

تئوری وجود دارد که میگوید برای آنکه بتوانید در جامعه مقصد موفق شوید باید هرچه بیشتر خود را غرق در ارزشهای ذاتی آن جامعه کنید. از نحوه فکر کردن و پوشش گرفته تا تغذیه و تفریحات. به مرور تقلید از نوع گفتار و رفتار افراد بومی جامعه مبدا نیز در دستور کار قرار میگیرد.

به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که از روستا به شهر آمده و برای اول بار با غذای ملل مختلف و پدیده سینما یا شهربازی آشنا میشود! در بسته پیشنهادی به مهاجر تازه به شهر آمده، مشارکت فعالانه در انواع فعالیتهای شهری بشدت توصیه میشود. خواه این فعالیتها مورد علاقه شخص باشد یا نباشد، خیلی فرقی در اصل موضوع ندارد.! او باید برای موفقیت شروع به تقلید از افراد بومی کند. تقلید مورد بحث میتواند در امورات جمعی یا در نوع و کیفیت روابط شخصی باشد.

اینطور بنظر میرسد که روش افراد بومی و ساکنان تثبیت شده قبلی در انجام کارها یا طرز تلقی ایشان از دنیای پیرامون، باعث بهتر بودن یا موفقتر بودنشان از هر نظر شده.!
در این بین بسیاری از ایرانیان مهاجر کم کم باور میکنند که یک بومی بلوند با چشمانی آبی ذاتا چیزی بیشتر از ایشان دارد در نتیجه دچار نوعی خود کمتر بینی در مواجه با افراد بومی جامعه مقصد میشوند که ایشان را دچار انزوا میکند. برای فرار از این انزوا و این حس بد افراد ترجیح میدهند خود را تا حد ممکن در جامعه مقصد حل کنند. من نام این پدیده را «ذوب شدگی ناشی از مهاجرت» گذاشته ام و فکر میکنم از این منظر نقطه مقابل نژاد پرستی باشد. به بیان بهتر اگر نژاد پرستی پیک مثبت یک جریان فرهنگی باشد، ذوب شدگی فرهنگی ناشی از مهاجرت، پیک منفی آن جریان خواهد بود.

پدیده «ذوب شدگی ناشی از مهاجرت» کمابیش در بین تمام جوامع مهاجر دیده میشود اما به باور شخصی بنده در بین اهالی شرق به طور عام و اهالی خاورمیانه بصورت خاص این پدیده پر رنگ تر از سایرین است.

با این فرض که غالب مهاجرین ایرانی در ایران بدنیا آمده، اجتماعی شده و سپس مهاجرت کرده اند، میتوان فهمید که امروزه ایرانیان خارج نشین همان ایرانیان ساکن داخل در چند سال قبل هستند که ترک وطن کرده اند.

سالهای سال تبلیغات رسمی تریبونهای داخل ایران برضد فرهنگ غرب، ایرانیان را ناخودآگاه در موقعیتی بسیار عاشقانه با فرهنگ غرب قرارداده به قول مولانا جلال الدین

از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی می‌نمود

در این موقعیت عاشقانه، مهاجر عاشق هر چه در معشوق (فرهنگ غرب) نظر می بندد جز زیبایی، شادابی و صحت نمی بیند. از طرف دیگر هر چه در فرهنگ خودی میبیند جز کمی و کاستی و بعضا بدی و زشتی و پستی نیست. بطوری که مهاجر قصه ما رفته رفته به این نتیجه می رسد که بکل باید تقلید بیشتر و بیشتر از فرهنگ غرب را در دستور کار خود و مخصوصا بچه های خانواده قرار داد. به قول مرحوم تقی زاده روشنفکر عصر مشروطه «باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد»

کم نیستند ترک وطن کردگانی که از لهجه خود و از گفتن ملیت و زادگاه خود در جمع دوستان خارجی شرم دارند یا از اینکه گهگاه به یاد بیاورند ایرانی هستند احساس اشمئزاز و دلزدگی میکنند.
فارغ از اینکه بلحاظ روانشناختی این حجم تنفر از ایران و ایرانی چقدر میتواند همان تنفر از خویشتن و خانواده باشد و یا چقدر در تربیت فرزندان سالم نقش منفی دارد، باید در نظر گرفت که این حجم از تنفر چقدر میتواند باعث پیدایش امراض روحی و روانی باشد و چقدر میتواند به موفقیت و آرامش مهاجر در جامعه مقصد آسیب بزند.

امید آنکه مهاجران نسل اولی با مطالعه و تفکر درخصوص ریشه ها و هویت اجتماعی خویش زمینه انتقال بذر این هویت اجتماعی را به نسلهای دیگر را فراهم سازند.

برای خواندن دیگر مطالب آیدین جواهریان به وبلاگ او به آدرس زیر مراجعه کنید:

//aidinjavaherian.wordpress.com/


برچسب ها : , ,
دسته بندی : اجتماعی , اخبار , اسلایدر
دیدگاه کاربران کل نظرات :1
  • هومن

    تاریخ : ۲۰ - فروردین - ۱۳۹۹

    جزو معدود نقد هایی بود که به دور از تعصب مثبت یا منفی نوشته شده بود


    پاسخ

ارسال دیدگاه