وبسایت اطلاع رسانی فارسی زبانان استرالیا | Voice Of Australia

| چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ | Wednesday 8 May 2024
» اجتماعی » داستان زندگی جولی بیشاپ؛ از باغ سیبی در حومه آدلاید تا معاونت رهبری حزب لیبرال

تاریخ انتشار : 1402/06/28 - 12:13

داستان زندگی جولی بیشاپ؛ از باغ سیبی در حومه آدلاید تا معاونت رهبری حزب لیبرال

صدای استرالیا– معاون سابق حزب لیبرال می‌گوید: روزی که به پدرم گفتم می‌خواهم شغل حقوق خود را رها کنم و […]

داستان زندگی جولی بیشاپ؛ از باغ سیبی در حومه آدلاید تا معاونت رهبری حزب لیبرال

صدای استرالیا– معاون سابق حزب لیبرال می‌گوید: روزی که به پدرم گفتم می‌خواهم شغل حقوق خود را رها کنم و به دنبال سیاست بروم، شوکه شد؛ اما با گذشت زمان به بزرگ‌ترین حامی من بدل شد.

جولی بیشاپ رئیس دانشگاه ملی استرالیا است که البته بیش‌تر به عنوان معاون سابق رهبر حزب لیبرال شناخته می‌شود.

این زن ۶۷ ساله داستان زندگی‌اش را، از بزرگ شدن در یک باغ سیب، شکل‌گیری علاقه‌اش به سیاست و کار در حوزه‌ای که در تسلط مردان بوده، روایت می‌کند:

«من در مزرعه و باغ سیبی در بسکت رنج آدلاید هیلز بزرگ شدم. مردان بزرگی در کنار من بودند؛ از ویلیام جیمز بیشاپ، پدر بزرگ پدری‌ام تا داگلاس، پدرم و عموها و پسر عموهایم. چند خانواده در همان ملک زندگی و کار می‌کردند که مثل یک مرزعه اشتراکی بود.

پدر بزرگم، ویلیام، که وقتی ۹ ساله بودم درگذشت، شخصیتی سختگیر داشت. او مردی روشنفکر و بسیار اهل مطالعه بود و به سیاست علاقه داشت. او در میان سیاستمداران محلی نیز دوستان خوبی داشت که یکی از آنها تام پلیفورد، نخست‌وزیر وقت استرالیای جنوبی بود. 

پدرم مردی قد بلند، خوش‌تیپ و سختکوش بود. او با زن و چهار فرزندش به تساوی رفتار می‌کرد و سه دختر و یک پسر او که از همه کوچک‌تر بود، باید از باغ میوه می‌چیدند و گوسفندها را جمع می‌کردند. او به ما اعتماد داشت و به ما یاد داد که هر کاری را که بر انجامش مصمم باشیم، می‌توانیم انجام دهیم.

روزی یکی از افراد محلی به دیدن پدرم آمد و از او دعوت کرد که شهردار شود. پدرم پس از شنیدن دلایل او، گفت: «سراغ بیشاپ اشتباهی آمده‌اید. بهترین فرد برای این سمت همسر من ایزابل است.» هرگز این را فراموش نمی‌کنم. مادرم بعدها شهردار شد و نگاه آنها به زندگی در نقش دولتی مرا به سمت سیاست سوق داد.

مادرم ۱۸ سال پیش درگذشت و پدرم هرگز دوباره ازدواج نکرد و پس از آن علاقه‌ای به بودن با هیچ زنی نداشت. او به مادرم و خاطراتش وفادار بود و اغلب از او یاد می‌کرد. پدرم نیز در سال ۲۰۱۷ درگذشت و من همواره فکر می‌کنم که پدر و مادرم عالی‌ترین نوع زندگی مشترک را داشتند.

من در مدرسه دخترانه سنت پیتر در آدلاید درس خواندم. در ۱۶ سالگی گواهی‌نامه‌ام را گرفتم و دیگر لازم نبود وقتی که می‌خواستم در شهر به مهمانی بروم، پدر و مادرم از خانه‌مان در هیلز تا آدلاید من را برسانند. با خواهرم به طور مشترک یک آستین هیلی اسپرایت داشتیم که خیلی به ما حس آزادی می‌داد.

در سال آخر مدرسه، کاپیتان بودم، اما از دوست پسرم تب‌غده‌دار (بیماری بوسه) گرفتم. خانواده او بسیار حمایت‌گر بودند و اجازه دادند مدتی در خانه‌‌‌اش بمانم تا بهبود پیدا کنم.

به عنوان یک دختر جوان علاقه زیادی به جان‌ اف‌ کندی و جکی کندی داشتم. دیوانه این زوج سیاسی برازنده، جوان و رمانتیک بودم و در نوامبر ۱۹۶۳ زمانی که جان اف کندی کشته شد، داغان شدم.

برادرم، داگلاس، شش سال از من کوچک‌تر است. من در اوایل دهه ۸۰ به پرت نقل مکان کردم و مدتی بعد داگلاس برای بازدید آمد و در نهایت در پرت ماند. او با من در شرکت حقوقی Clayton Utz شراکت کرد. ما با هم کار کرده‌ایم، خانه مشترکی داشته‌ایم و دوستان خوبی هستیم.

من همیشه چه در حقوق و چه در سیاست، در مشاغل مردانه کار کرده‌ام. در حرفه حقوق و در ۲۶ سالگی، به لطف مرحوم جان منگان که یک وکیل ارشد و مربی بزرگی بود، در شرکت حقوقی او شریک شدم و او نام شرکت‌اش را به Mangan, Ey & Bishop تغییر داد. مردان حامی مثل این در زندگی حرفه‌ای من زیاد بوده‌اند.

در سال ۱۹۹۶ از کار فرصت مطالعاتی گرفتم تا به تحصیل در مدرسه بازرگانی هاروارد بپردازم. پس از فارغ‌التحصیلی، پدر و مادرم به دیدنم آمدند و آنجا بود که به پدرم گفتم می‌خواهم حرفه حقوق را ترک کنم و به سیاست بپردازم. او ابتدا شوکه شد؛ اما به مرور زمان به بزرگ‌ترین حامی من تبدیل شد.

در سال ۱۹۹۸ به عنوان نخستین زن به نمایندگی کورتین استرالیای غربی انتخاب شدم و این کرسی را تا سال ۲۰۱۹ در اختیار داشتم. همچنین از سال ۲۰۰۷ به مدت ۱۱ سال معاون رهبر حزب لیبرال بودم و از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ نیز وزیر امور خارجه بودم. 

من در سال ۱۹۹۸ به عنوان اولین زن برای کرتین فدرال استرالیای غربی انتخاب شدم و تا سال ۲۰۱۹ آن را حفظ کردم. همچنین از سال ۲۰۰۷ به مدت ۱۱ سال معاون رهبر حزب لیبرال بودم و از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ وزیر امور خارجه بودم. من خوش‌شانس بودم که همواره از پشتیبانی همکاران مرد برخوردار بوده‌ام. هرگز به کاری که انجام می‌دادم با دید جنسیتی نگاه نکردم.

در دهه سوم زندگی‌ام، از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۸ به مدت ۵ سال همسر نیل گیلون بودم که بساز و بفروش بود. ما همدیگر را دیدیم، عاشق شدیم و ازدواج کردیم.

به عنوان کسی که ۲۰ سال سیاستمدار و شخصیتی رسمی بوده، ناگزیر بودم سطحی از توجه رسانه‌ای به زندگی خصوصی‌ام را بپذیرم. اکنون که یک شهروند عادی هستم، زندگی شادی دارم و از آن لذت می‌برم.»

منبع: سیدنی مورنینگ هرالد


برچسب ها : , ,
دسته بندی : اجتماعی , اخبار , اسلایدر
ارسال دیدگاه