ماجرای استعفای سناتور دستیاری از زبان پدرش، ناصر دستیاری:

واما سهند و استعفایش
پدر و مادر امثال سهند بودن ساده نیست. این ها بچه هایی نیستند که فقط سرشان را بیاندازند پائین و درس بخوانند ، شغل خوب بیابند و زندگى اسوده اى براى خود و فرزندانشان تدارک ببینند. سهند ها بى قرارند، باهوشند، شجاعند و جاه طلب.( از انها که عرفا چشم دیدنشان را ندارند!). صد تایشان می رود بالای دار تا یکی شان بشود سردار. از انانى که موجند و اسودگیشان عدم شان! در کشورهاى جهان سوم متوسط عمرشان سی و اندی بیش نیست و به گونه های گوناگون ساکتشان میکنند، یا به زندان می افتند یا کشته می شوند یا خانه نشین.

غرب و دموکراسیش امیدوارت می کند به رشد انان. راهها را باز می بینی برای این بچه ها. باز هم هستند اما تا مرزهای سرمایه. راه ها باز است برای کسانی که این حد و حدود را رعایت میکنند و نه امثال سهندها.

دیروز صبح رفتیم بچه ها را به مدرسه ببریم چرا که نمی خواست از خانه بیرون بیاید. چندین خبرنگار مثل لاشخور در ماشین هایی با شیشه های تیره قایم شده بودند تا سر فرصت به فضای خصوصی او حمله کنند. خودش ظاهری ارام داشت و گفت امروز استعفا خواهد داد. الهه گفت سربلند باشی و بوسیدیمش. بعد از رساندن بچه ها به مدرسه دریا رفتیم و من زدم به اب و رفتم و رفتم تا دور دست. ظهر بود که فیلم استعفایش را دیدیم. محکم و سربلند حرف زد.. دوربین بیهوده زوم کرده بود در صورتش تا شاید بغضی ببیند اما او ارام و محکم بود و تحسین بر انگیز. صحبت کوتاهی کرد و در پایان گفت، هر چه کرده در راه پیشبرد حزب کارگر و منافع استرالیا بوده است.

جزئیات حوادثی که به استعفای او منجر شد بسیار است و در حوصله این جا نیست. راستش نوشتم و دیدم چه خسته کننده شد. پس پاک کردم اما دریغم می اید این را نگویم. . سهند خیلی زود با حمله به بانک ها و فرار مالیاتی شرکت های چند ملیتی، قدرتمندترین عوامل این سیستم را بر علیه خود بسیج کرد. خداوندگان پول و قدرت خداوندگانی که کمر به نابودیش بستند و صبر پیشه کردند تا با اولین پیچ پا خوردن، هلش بدهند به دره.
جمع اوری کمک های مالی به حزب های سیاسی از کارهای بسیار پیچیده هر سازمانی است. سهند در مقام دبیر کل حزب همیشه با بسیاری از انان در تماس بود و این کارها همیشه حاشیه دارد. اما بزرگترین هل بسوی دره را وقتی خورد که وارد گرداب روابط امریکا و چین شد.

استرالیا در مخمصه بزرگی گیر کرده است. از یکطرف چین بزرگترین خریدار مواد اولیه و بزرگترین سرمایه گذار است و ابر قدرتی در حال تولد و از طرف دیگر امریکا ، متحد تاریخی و تامین کننده امنیت او و البته دیگر سرمایه گذار بزرگ ان. اشکار است که هر گونه برخورد این دو ابرقدرت به ضرر استرالیا خواهد بود و دریای چین می رود که به چنین صحنه ای تبدیل شود. ورود سهند به این گرداب و اظهار نظری تابو مانند که استرالیا باید در دریای چین سیاستی بیطرفانه بازی کند همان و لزوم بیرون راندن او از صحنه سیاست استرالیا همان. این سیاستی است که هیچ سیاستمداری به زبان نمی اورد. اگرچه بسیاری از مردم به ان باور دارند و نگرانند از قلدری های امریکا در دریای چین. این اظهار نظرها بیش از یکسال پیش به بهانه کمک های مالی کمپانی چینی شروع شد و خیلی زود به بزرگترین مورد انتقاد از او تبدیل شد. انتقادی که باعث استعفای او از کابینه سایه شد در ان تاریخ. پس از گذشت بیش از یکسال و بهبودی موقعیت او و بازگشت به پست و مقام سابق بود که این بار دوباره حمله حساب شده اغاز شد. انهم درست چند روز پیش از تقدیم لایحه بازرسی بانک ها. امری که سهند در پنج سال گذشته پیگیرش بود!! البته اتفاق تازه ای رخ نداده بود. گفته شد در نوارهای جاسوسی شده او در ان جلسه در چین – گویا توسط سیا در یکسال پیش – سناتور دستیاری با اگاهی و اعتقاد کامل از موضع بی طرفی استرالیا دفاع کرده و نه اینکه همانطوری که ادعا میکند از دهنش پریده و این بر خلاف منافع استراتژیک استرالیاست.

از شروع این کارزار تا استعفای سهند تنها کاری که به عنوان پدر و مادر سهند می توانستیم بکنیم بستن دنیا به رویمان بود. در تمام این مدت تلویزیون خاموش بود و هیچ اخباری از او را تعقیب نمی کردیم. سعی میکردم حتا به دکه های روزنامه فروشی نگاه نکنم. دو را دور می شنیدیم که او را عامل چین می نامند و نوشتند ساخت چین زیر عکسی عبوس و تیره و ترسناک فتو شاپ شده از این جوان خوش قیافه بر روی صفحه اول روزنامه ای از زنجیره های مرداک. روزنامه ها و رادیو های دست راستی قیامت کرده بودند. انگار امریکا و عواملش می خواستند درس عبرتی بدهند برای هر کسی که دنباله روی از برادر بزرگ را مورد تردید قرار دهد. انقدر فشار اوردند که او راهی برایش نماند مگر استعفا از مجلس سنا و خروج از دنیای سیاست.

بعنوان پدر و مادری که در درجه اول نگران سلامتی فرزندان خود هستند از اینکه این دنیای الوده را ترک میکند ناراحت نیستیم. رشد یک جوان متولد خاورمیانه به بالاترین مدارج سیاسی استرالیا بسیار امیدوارکننده بود برای میلیونها مهاجر . اما همیشه یک شرط بزرگ است و ان رعایت قواعد بازی است. وگرنه خطرناک می شوی و باید رانده شوی. و همیشه چیزی هست که پیدا کنی، بزرگ کنی و با بوق و کرنا در همه رسانه هایی که در دست داری فریاد کنی.

سهند تازه ٣۴ سال دارد و زندگی هنوز بازی ها دارد با او. اما شکی نیست که صحنه سیاست استرالیا یکی از جوانترین، توانمندترین ، شجاع ترین و بذله گو ترین چهره های خود را کم خواهد داشت. مردم استرالیا و اقلیت های قومی و اجتماعی ان ، از مسلمانان گرفته تا هم جنس گرایان، از پناهجویان گرفته تا مال باخثگان بانک ها و جوانان مهاجری که در او تصویر خود را می دیدند، یکی از بزرگترین حامیان خود را از دست دادند.
من و الهه فقط خواستار سلامتی او هستیم و بس. او جوان است و راه خود را خواهد یافت . ما نیز مانند هر پدر و مادری همیشه پشتیبان و همیشه نگران او خواهیم ماند چرا که زندگی هنوز بازی ها دارد با این فرزند بی قرار خود.

پس نوشت:
شاه داغیم ، چال پاپاغیم، ائل دایاغیم، شانلی سهندیم،. باشی طوفانلی سهندیم