» اسلایدر
» فضول محل: دست من باشد مهاجرت را هم مثل سربازی اجباری میکنم
تاریخ انتشار : 1397/10/20 - 18:40
فضول محل: دست من باشد مهاجرت را هم مثل سربازی اجباری میکنم
این روزها در حوالی استراباد هوا داغ و زندگی با حرارتی در جریان است. ما هم اخبار فوتبال را داغ داغ دنبال و از پیروزی تیم ملی مان در برابر یمن ان هم از نوع ۵ بر صفر شاد بودیم، ولی چیزی که میخواهم اینجا در موردش بنویسم مربوط به فوتبال نیست بلکه مربوط به لهجه است.
فضول محل– این روزها در حوالی استراباد هوا داغ و زندگی با حرارتی در جریان است. ما هم اخبار فوتبال را داغ داغ دنبال و از پیروزی تیم ملی مان در برابر یمن ان هم از نوع ۵ بر صفر شاد بودیم، ولی چیزی که میخواهم اینجا در موردش بنویسم مربوط به فوتبال نیست بلکه مربوط به لهجه است. در واقع حاشیهای که آقای انصاریان با مسخره کردن لهجهی گزارشگر افغانستان به پا کرد من را یاد درد اکثر ما مهاجران انداخت.
ظاهرا قضیه از این قرار بوده که گزارشگر افغان به سانسور در صدا و سیما و تاخیر پخش مستقیمها اشاره کرده و جناب انصاریان که هیچ جوابی نداشته (چون حرف حق جواب نداره) با مسخره کردن لهجهی ایشان در صدا و سیمای ملی مثلا مقابله به مثل کردهاند.
حالا خیلی ها آه از نهادشان بلند شده که ادب مرد به ز دولت اوست و انصاریان با این کار آبروی ما ایرانیها را برده و برخی واویلا کنان بر فرق سر می کوبند که ما اصولتا مردمی نژاد پرست و چنین و چنانیم و قس علی هذا.
قصد فضولی ندارم ولی به اعتقاد بنده به جای این کارها بهتر است همه با هم جمع شویم نفری دو دلار بزاریم و پول بلیط هواپیما بگیریم آقای انصاریان را بیاریم استراباد. بعد از ایشون بخوایم یک “هِلو و ها آر یو” بگوید، حرف زدن پیشکشش. آن وقت ببینیم لهجه دارد یا ندارد، اگر لهجه داشت که حتما دارد بشینیم اداش رو در بیاریم و در شبکههای اجتماعی پخش کنیم ببینیم چه حالی میشود. حالا بماند که خود اوزیها هم در عالم انگلیسی زبانان لهجه دار محسوب میشوند و اصولا قضیهی لهجه هم مثل تئوری نسبیت عام انشتین کلا چیزی نسبی است.
ما هر چه ندانیم قضیهی لهجه را خوب بلدیم، ناسلامتی خودمان سالهاست همه جا با لهجه حرف میزنیم و گاهی خودمان هم نمیفهمیم چی گفتیم و از مدلی که کلمهها را میپیچانیم خندهمان میگیرد. با این همه تا حالا نه کسی مسخرهمان کرده و نه ادایمان را در آوردهاند. یعنی مدارا و گفتگوی تمدنها تا به این حد.
آن وقت بین دو کشور همسایه و هم زبان باید چنین اتفاقی بیافتد؟ خداییش زشت نیست؟ بی فرهنگی نیست؟ وقتی رسانهی مملکتی هزار تا فیلتر دارد و هر کلمهای از زیر هزار ذره بین عبور میکند چرا یک قانون هم برای منع نژاد پرستی، توهین و کلا رعایت اصول اولیهی انسانی وضع نمیکنند؟ این چه وضعی ست؟
دست من باشد مهاجرت را هم مثل سربازی اجباری میکنم هرکسی دو روز از کشورش بیاید بیرون تا بفهمد دنیا دست کیه. شک دارم اگر آقای انصاریان آدم دنیا دیدهای بود ازاین افاضات میفرمود. اصلا کسی نیست از این آدم بپرسد از کجا گویش ما ایرانیها شد صفر و مبدا محور مختصات و گویش بقیه شد اسباب خنده؟ خوب تو افغانستان هم گویش تو غریب به گوش مینشیند.
خلاصه، دنیا بزرگتر از محدودهی کوچک ذهن شماست آقای انصاریان! دنیا پر است از نژادها، رنگها، گویشها، ادیان و اقوام مختلف، اتفاقا همین هم قشنگش کرده. ما همه با هم فرق داریم و با همهی این تفاوتها یکی هستیم. ما همانهایی هستیم که شاعرمان سرود” بنی آدم اعضای یکدیگرند” و امروز بر سر در سازمان ملل آویختهاند برای همین دلمان میسوزد از ناآدمی. ای کاش کمی آدم باشیم.
برچسب ها : فضول محل , لهجه , مهاجرت
دسته بندی : اسلایدر , مهاجرت , پیشنهاد سردبیر
اشتراک در خبرنامه
برای دریافت اخبار و رخدادهای مهم ایمیل خود را وارد کنید
ثبت گردید
از اعتماد شما متشکریم!
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه
عناوین ویژه