وبسایت اطلاع رسانی فارسی زبانان استرالیا | Voice Of Australia

| جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳ | Friday 6 December 2024
» اجتماعی » زندگی در برزخ؛ پناهجویان ایرانی از ماجرای پر رنج‌شان می‌گویند

تاریخ انتشار : 1402/05/28 - 4:45

زندگی در برزخ؛ پناهجویان ایرانی از ماجرای پر رنج‌شان می‌گویند

صدای استرالیا- در یک عصر زمستانی هم‌زمان با غروب آفتاب، ده‌ها نفر در مسجد نبی اکرم شپارتون جمع شده‌اند. میزها پر از غذاست و مردم با خوشحالی حرف می‌زنند و غذا می‌خورند.


صدای استرالیا- در یک عصر زمستانی هم‌زمان با غروب آفتاب، ده‌ها نفر در مسجد نبی اکرم شپارتون جمع شده‌اند. میزها پر از غذاست و مردم با خوشحالی حرف می‌زنند و غذا می‌خورند. صدای خنده از همه طرف شنیده می‌شود؛ بزرگسالان گپ می‌زنند و کودکان در حال بازی کردن و دویدن هستند. در نگاه اول، به نظر می‌رسد جشنی در جریان است؛ اما وقتی دقیق‌تر شوی، بحثی جدی‌تر در جریان است.

گروهی از پناهجویان و پناهندگان ایرانی در اینجا گرد هم آمده‌اند که بسیاری از آنها برای ویزای محافظتی در استرالیا درخواست داده‌اند.

برخی از این افراد که گاه یک دهه در انتظار دریافت اقامت دایم در استرالیا، در برزخ به سر برده‌اند و حالا ماجرای خود را برای دیگران تعریف می‌کنند.

محرومیت از حق تحصیل

آتنا کاشانی، نمی‌داند که برای دریافت شهروندی استرالیا چه کار باید بکند.

این جوان ۱۸ ساله توضیح می‌دهد که با وجود ورود به استرالیا در سن پایین، چشم‌انداز دریافت شهروندی استرالیا برای او دور از دسترس است.

این خبر منفی را حتی نه رو در رو، بلکه به صورت تلفنی به او اعلام کرده‌اند و حالا شرایط، با آنچه او و خانواده‌اش انتظار داشتند، بسیار متفاوت است.

آتنا می‌گوید: ما با امید رسیدن به آزادی به استرالیا آمدیم؛ اما با واقعیت متفاوتی مواجه هستیم.

او که حتی بورسیه دریافت کرده، به دلیل داشتن ویزای بریجینگ نمی‌تواند در رشته حقوق تحصیل کند.

او می‌گوید: همه باید از حق آموختن و تحصیل برخوردار باشند؛ اما من از این حق محروم شده‌ام.

آتنا کاشانی جزو جمع حدودا ۵۰ نفره‌ای بود که هفته گذشته در مسجد نبی اکرم گرد آمده بودند.

میهمان افتخاری این گردهمایی نیز نیل پارا، پناهجوی تامیلی بود که به منظور افزایش آگاهی در مورد وضعیت اسفناک پناهندگان، پای پیاده از بالارات به سیدنی می‌رود.

برخی از افرادی نیز که به دنبال امکان دریافت اقامت در استرالیا هستند، در این پیاده‌روی تا شپارتون به همراه او آمده بودند.

نیل پارا در این گردهمایی حضور یافت تا داستان خود را به اشتراک بگذارد. سه کبوتر هم به عنوان نمادی از تلاش آنها برای آزادی، از قفس آزاد شدند.

کاملا استرالیایی هستیم

تانیا ناصری، نوجوانی است که خود را «کاملا استرالیایی» توصیف می‌کند. او با وجود اینکه از ۶ سالگی در استرالیا زندگی می‌کند، با موانعی برای تحصیل در دانشگاه مواجه است.

این دانش آموز سال یازدهم، که اصلا در ایران به مدرسه نرفته و کل دوران تحصیل‌اش در استرالیا بوده، برای اینکه بتواند تحصیلات دانشگاهی‌اش را ادامه بدهد، باید به عنوان دانشجوی بین‌المللی اقدام کند و این بدان معنی است که باید هزینه بالایی بپردازد.

این وضعیت موجب شده که تانیا احساس کند با دیگر هم سن و سال‌هایش برابر نیست و از حقوقی که آنها برخوردارند، بی‌بهره است.

تانیا ناصری و آتنا کاشانی، دو نفر از پناهجویانی هستند که برای بیان دغدغه‌های خود در مورد حق تحصیل، به همراه نیل پارا به شپارتون آمده بودند.

امین شادمانی نیز در این گردهمایی حضور داشت. او دختری ۵ ساله دارد که در این کشور بزرگ شده و خود را استرالیایی می‌داند.

اما به گفته امین، هنوز هیچ چیزی رسمی نشده و نگران این است که دخترش به دلیل نداشتن ویزا نتواند به مدرسه برود.

محسن کاظمی ۱۱ سال است که در استرالیاست و نمی‌تواند والدین و فرزندانش را که در ایران هستند، ملاقات کند.

خدمات سلامت مانند بسیاری از پناهجویان یکی از مشکلات مهم برای کاظمی است. او با چشمانی اشکبار می‌گوید که با وجود دو حمله قلبی و به رغم پرداخت مالیات مدیکر، نتوانسته از خدمات آن استفاده کند.

ما هم مثل خانواده خودتان

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات پناهجویانی که به شپارتون آمده‌ بودند، دوی از خانواده‌های‌شان در ایران بود.

عباس غزی که از سال ۲۰۱۳ در استرالیا بوده، می‌گوید که بیش از همه دلش برای مادرش تنگ شده که ده سال است او را ندیده.

او پیام روشنی برای کسانی دارد که مسوول تعیین سیاست‌های پناهندگی هستند: آیا حاضرید با خانواده یا فرزندان‌تان هم چنین رفتاری شود؟

نص حسینی، به عنوان یک پناهنده، سخنگوی انجمن زنان ایرانی و فعال حقوق بشر است.

او داستان پناهندگان و پناهجویانی متعددی را شنیده که از زمان ورود به استرالیا، اعضای نزدیک خانواده مانند والدین و خواهر و برادرشان را از دست داده‌اند. اما بلاتکلیفی موجب شده که فرصت خداحافظی هم نداشته باشند.

یکی از این افراد، افسانه احمدیان است که رنج و عذاب از دست دادن ۱۰ عضو خانواده‌اش را در دوری تحمل کرده است.

به گفته احمدیان، بسیاری از ایرانی‌ها با چالش‌های مشابهی مواجهند و هر کدام داستان منحصر به فردی دارند.

زینب خان محمدی دوستانی نیز می‌گوید: بسیاری از ایرانیان به دنبال امنیت به استرالیا آمده‌اند، اما در این کشور هم احساس امنیت نمی‌کنند.

سیاست‌ها تاثیر خود را می‌گذارد

نص حسینی نگران تأثیر سیاست‌های دولت بر پناهندگان است و می‌گوید که روادید بسیاری از آنها لغو و درخواست ویزای حفاظتی موقت‌شان نیز رد شده است.

وی با بیان اینکه این سیاست‌های ظالمانه به تدریج به آنها تحمیل شده است، می‌گوید: این سیاست‌ دولت به این معناست که زندگی در استرالیا در برخی مواقع، خودش نوعی از شکنجه است.

وی می‌افزاید: در ایران شما را شکنجه و اعدام می‌کنند و اینجا هم برزخ ده ساله مثل یک شکنجه دائمی است.

حسینی می‌گوید: این گروه به دلیل همذات پنداری با نیل پارا، با او همراه شده‌اند. ما همه درد مشترکی داریم.

منبع: شبکه خبری ای‌بی‌سی


برچسب ها : , ,
دسته بندی : اجتماعی , اخبار , اسلایدر , پیشنهاد سردبیر
ارسال دیدگاه