» اسلایدر
» دارم میرم به ایران
تاریخ انتشار : 1397/09/16 - 14:23
دارم میرم به ایران
هفته ای که گذشت برای بیشتر ساکنان استراباد به مبارکی و میمنت به پایان رسید، به جز برای میمنت. مقصودم خانم دکتر میمنت حسینی چاووشی است، همان پژوهشگر ایرانی ساکن استرالیا که اخیرا به هنگام خروج از کشور به اتهام نفوذ در دستگاههای حاکمیتی بازداشت شد.
هفته ای که گذشت برای بیشتر ساکنان استراباد به مبارکی و میمنت به پایان رسید، به جز برای میمنت. مقصودم خانم دکتر میمنت حسینی چاووشی است، همان پژوهشگر ایرانی ساکن استرالیا که اخیرا به هنگام خروج از کشور به اتهام نفوذ در دستگاههای حاکمیتی بازداشت شد.
خبر کوتاه بود ولی در پی اعلام خبر دولت استرالیا به ایرانیان دو تابعیتی که قصد سفر به کشورشان را داشتند هشدار داد و خواست که در تصمیم خود تعمق کنند تو گویی برگشت با مام وطن چیزی ست در حد رفتن در دهان شیر.
خبر دستگیری این پژوهشگر سرشناس، مطابق معمول سنوات بازتاب خاصی در میان ایرانیان ساکن استراباد که سخت مشغول کار و بار خودشان و آتیش به انبار خودشان هستند نداشت چرا که بیشتر ما مهاجران این نقطه از زمین آهسته می رویم و می آییم که گربه شاخمان نزند. چرا؟ برای همین روزها که ممکن است باد کلاهمان را ببرد و بندازد در سرزمین مادری. خدای نکرده کسی بیمار شود، عروسی باشد، خلاصه به هر دلیلی بخواهیم برگردیم ایران. فکر می کنم در سر هر ایرانی مهاجری سودای بازگشت هست و اینکه پل های پشت سرش را خراب نکند تا بتواند با خیال آسوده در سرزمین مادری اش تردد کند. به جز آن دسته ی خاصی که سرشان درد می کند برای دردسر، بقیه ی ما سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندیم، چرا که از قدیم یادمان داده اند که زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.
من شخصا خانم دکتر میمنت را نمی شناسم ولی می توانم حدس بزنم که ایشان هم مثل همه ما سرش گرم کار و بار خودش بوده وگرنه که نمی توانست پژوهشگر دانشگاه شود، مثل من می شد فضول محله.
بعید می دانم ایشان به جز تحقیقات جامعه شناسی و کنترل جمعیت ایده ی دیگری در سر داشته و خدای نکرده سر به سر کسی گذاشته باشد.
بازداشت ایشان برای همه ما نهیبی ست تا از خودمان بپرسیم واقعا محدوده ی حرکات امن مان تا چه حد است که یک وقت خدای ناکرده از حد خودمان فراتر نرویم و یکهویی به جایی نفوذ نکنیم.
قصد فضولی ندارم ولی مسئولین محترم اگر ممکن است روشن بفرمایند که ما چگونه فعالیت هایی داشته باشیم تا با خیال راحت بتوانیم به کشورمان سفر کنیم؟ بورس بگیریم یا نه؟ درس بخوانیم؟ محقق بشویم؟ توی فیس بوک باشیم یا نه؟ چه کنیم که مثل اندی شادمانه سوار هواپیما شویم و بخوانیم “دارممیرم به ایران” و از آن مهم تر به هنگام خروج از فرودگاه شناسایی نشویم و همان طور خوشحال برگردیم استرالیا؟ همین جا از طرف خودم و سایر مهاجران دو تابعیتی اعلام می دارم که والله بالله ما اهل نفوذ نیستیم، ما هدفمان خروج بوده و هست وگرنه که که پرت نمی شدیم ۱۲۰۰۰ کیلومتر این طرف تر.
ما اساسا آدم اینجور کارها نیستیم، سرمان هم درد نمی کند، اگر هم بکند تایلنول می خوریم خودش خوب می شود.
سرتان سلامت.
فضول محل
برچسب ها : دکتر میمنت حسینی , فضول محل
دسته بندی : اسلایدر , مهاجرت , پیشنهاد سردبیر
اشتراک در خبرنامه
برای دریافت اخبار و رخدادهای مهم ایمیل خود را وارد کنید
ثبت گردید
از اعتماد شما متشکریم!
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه